نقاشیهایی درباره تضادهای فرهنگی/ مادربزرگ بجای قیسی پفک میخورد!
تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۲۲۶۳۵۶
مهرناز توکلی هنرمند نقاش که نمایشگاه آثارش در گالری آرت سنتر باغ برپاست، درباره علاقه اش به نقاشی به خبرنگار مهر گفت: علاقه زیاد من به نقاشی باعث میشد که به جای گوش دادن به حرفهای معلم و درس، گوشه کتاب و دفتر مشقم به تناسب حال و احوالی که داشتم، نقشهایی ترسیم کنم و برای مدتی در آن فضای شاد یا غمگین بمانم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی توضیح داد: اشتیاق به هنر به عنوان همراه همیشگیام باعث شد تا نقشهایم را از گوشه دفتر مشق به لابلای جزوات دانشگاه منتقل کنم. این بار نقشها متفاوت شده بودند، چندین سال گذشته بود و محیط اطراف و البته اطرافیانم تغییر کرده بودند. مادربزرگم بجای قیسی، پفک میخورد! عمارتی که شیشههای رنگینش همیشه بخشی از نقاشیهای من بود، تبدیل به آپارتمان دلگیر که آشپزخانهای اوپن داشت، شد! شلوارها کوتاهتر و پارهتر میشدند و چهرهها تغییر کردند و روابط سرد و سردتر شدند و جمعهای صمیمی خانواده و دوستان تسلیم صفحات کوچک موبایلها شدند و همین صفحات کوچک بی جان، جایگزین شریک زندگی جوانان امروز شدند!
توکلی تصریح کرد: تضادها هر روز در ذهن من بیشتر و پررنگتر میشدند و از طرفی ذهنم در دوران زیبای قدیم سیر میکرد و بهتزده و غمگین از تغییرات به وجود آمده بودم. بنابراین تصمیم گرفتم که این بهت زدگی را روی بوم نقاشی بیاورم تا اعتراضم را به این شرایط از طریق هنری که همیشه علاقه مندش بودم و زبان دلم بود، بیان کنم.
وی در پایان گفت: در این بین موضوعی که بیشتر مورد توجه من بود شلوارهای پاره و کوتاه و لباسهای گلدار زنانهای بود که به تن مردان خودنمایی میکرد. از این رو تصمیم گرفتم پارچه جین را به عنوان دفتر اصلی و همیشگی نقاشیهایم انتخاب کنم تا در بهتر نشان دادن تلفیق مدرنیته و سنت به یاریام بیاید.
در بخشی از استیتمنت این نمایشگاه آمده است: «مهرناز توکلی متولد خراسان است اما کارهایش بیشتر یادآور نوستالژی طهران قدیم بهنظر میرسد. هنرش سرآغازی خودآموخته و خویشانگیخته داشت. این هنرمند در نگاهی تازه و هنری متفاوت چهرهها و نمادهای قاجاری را با موضوعات روز بر روی پارچۀ جین با تکنیکی متفاوت درهم میآمیزد. بهترتیبی که هنرش نمایشی معنیدار از چالشهای جامعۀ دنیای قدیم به نوین ایران و آمیختنِ ظریفِ سنت و مدرنیته است. خلاقیتش را میتوان در نوع و جنس ابزاری که برگزیده دریافت و نبوغِ ایدههایش را در طنزی که برای بیان موضوعات حلناشدۀ اجتماعی سرزمینش به بیان نشسته است.»
نمایشگاه آثار نقاشی مهرناز توکلی از جمعه ۲۹ آذرماه در گالری آرت سنتر باغ واقع در بلوار اندرزگو، سلیمی شمالی، باغ انجمن خوشنویسان با حضور جمعی از هنرمندان گشایش یافت و به مدت یک هفته ادامه خواهد داشت.
کد خبر 4805938منبع: مهر
کلیدواژه: نقاشی نمایشگاه نقاشی تئاتر ایران فیلم سینمایی موسیقی ایرانی کنسرت موسیقی سیزدهمین جشنواره سینماحقیقت بازیگر سینما تماشاخانه ایرانشهر فیلم کوتاه موسیقی پاپ کارگردان تئاتر سینمای مستند موسیقی کلاسیک جایزه سینمایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۲۶۳۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
منیژه، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!
عصر ایران نوشت: حجه الاسلام سیداحمد علم الهدی که گویا دغدغهای مهمتر از حجاب ندارد، در خطبههای این هفته نیز بدان پرداخته و این بار گفته است: اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند:
منیژه منم، دخت افراسیاب
برهنه ندیده تنم آفتاب.
این که اساساً استناد به منیژه در شاهنامه، چقدر با هدف ترویج حجاب و عفاف سازگار است را به شاهنامه شناسان وامی گذاریم (پی نوشت را ببینید) * ولی عجالتاً از آقای علم الهدی که در خطبههای نماز جمعه، اشارهای هم به تاریخ و فرهنگ و ادب ایران زمین کرده است تشکر میکنیم و در عین حال از ایشان پرسیم: ماجرای بهار ۱۳۹۰ میدان فردوسی مشهد یادتان است؟
خودتان را معذب نکنید، به خاطرتان میآوریم: آن سال، به مناسبت هزاره سرایش شاهنامه فردوسی - که شما نیز او را به درستی "حکیم" خواندید - مجموعه از نقاشیهای دیواری با موضوع شاهنامه به مساحت ۲۲۰۰ متر در میدان فردوسی مشهد رسم شد. خلق این اثر هنری حدود یک سال به طول انجامید ولی یک ماه بعد از رونمایی از آن، اداره حفاظت از املاک آستان قدس رضوی، شبانه تعدادی کارگر به محل فرستاد و کل اثر را تا صبح با رنگ سفید محو کردند و از بین بردند!
آقای علم الهدی!
این شاهنامهای که امروز شما بدان استناد میکنید تا ثابت کنید که حجاب یکی از مظاهر فرهنگی ایرانیان است، همان شاهنامهای است که روی نقاشی هایش در شهری که شما امام جمعه اش بوده اید، شبانه رنگ پاشیدند و شما هیچ نگفتید!
اگر آن روز، مانع از کار غیر فرهنگی محو نقاشیهای شاهنامه میشدید و لااقل به دوستان تان میگفتید که شاهنامه را حکیمی به نام فردوسی سروده و حتی در آن به حجاب نیز اشاره کرده است، امروز استنادتان به این اثر ملی برای ترویج حجاب، دلنشینتر بود.
جوانان هنرمند کشور، یک سال در گرما و سرما، عاشقانه کار کردند تا این اثر هنری را خلق کنند
ولی یک روز صبح، دیدند که عدهای شبانه روی هنرشان رنگ سفید پاشیده اند؛ به همین راحتی، به همین تلخی!
شما درست میگویید آقای علم الهدی! زنان ایرانی در طول تاریخ و حتی هزاران سال قبل از اسلام، به شهادت آثار و روایت مورخین، بانوانی نجیب بوده اند با تن پوشهایی از پاکدامنی. اما چرا شما و همفکران تان - فارغ از موضوع شاهنامه - همواره نسبت به تاریخ و تمدن ایران بی مهری میکنید و حتی گرامیداشت کوروش را برنمی تابید ولی نیاز که پیدا میکنید دست به دامن ایران باستان میشوید؟! چگونه حتی در شهری که شما امام جمعه اش هستید، دور میدان فردوسی، نقاشیهای شاهنامه هم تحمل نمیشود ولی صحبت از حجاب که میشود یادتان میافتد در همان شاهنامهای که روی نقاشی هایش رنگ پاشیده و محوش کرده اند، زنی به نام منیژه وجود دارد که آفتاب تنش را برهنه ندیده است؟!
میدان فردوسی مشهد بعد از نقاشی و بعد از محو کردن آن
بگذارید یک چیز را خیلی رک و صریح به شما بگوییم آقای علم الهدی: کسانی که کمر همت بستند به نابودی و نادیده انگاری تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی و حتی همین الان هم پدیدههای ایرانی مانند نوروز خار چشم شان است، اگر بیشتر از دشمنان دین، به ایمان مردم خیانت نکرده باشند، کمتر نکرده اند. تریبون دارهایی که سالها فرهنگ ایرانی را در برابر دین قرار دادند و دو راهی جعلی ایرانیت و اسلامیت را پیش روی مردم و خاصه جوانها گذاشتند، عامل بسیاری از دین گریزیهایی هستند که نتیجه اش را در خیابانها میبینند و بعد، از پلیسها میخواهند که محصول کارشان را دستگیر کنند!
راستی بد نیست یک نکته را هم با امام جمعه محترم مشهد در میان بگذاریم: اگر بانوان ایرانی در طول تاریخ هزاران ساله ایران، پوششهایی برازنده زنان عفیف داشتند و به قول شما با حجاب بودند، به خاطر حضور ماموران حکومتی بر سر کوی و برزنها برای تحمیل نوع خاصی از پوشش نبود؛ به خاطر "باورهای فرهنگی" شان بود که بعد از اسلام نیز "ایمان دینی" بدان افزوده شد.
بروید ببینید چه کسانی با تبر به جان فرهنگ اصیل ایرانی افتادند تا آن باورهای فرهنگی - که امروز بدانها نیازمندشده اید - به محاق برود؟ و باز بررسی کنید چه کسانی، دین را هزینه منافع خود کردند و به جان "ایمان دینی" مردم افتادند؛ احتمالاً شما نیز به این نتیجه خواهید رسید که ضاربان فرهنگ ایرانی و تخریب کنندگان دین مردم، نه دو دسته که دست بر قضا یک گروه اند!
پی نوشت:
* منیژه اساساً ایرانی نبود بلکه دختر افراسیاب یعنی دختر دشمن ایران بود و برای رسیدن به بیژن او را بی هوش کرد و، چون بیژن به هوش آمد، خود را در آغوش منیژه دید و باقی قضایا! عجیب است که از بین همه زنان تاریخ و افسانه ها، علم الهدی برای ترویج حجاب و عفاف به منیژه استناد کرده و او را فرهیخته هم نامیده است!